برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
ضرورت وحدت شیعه و سنّی
حضرات آقایان! همه ما مسؤول هستیم. روحانیون در درجه اوّلِ مسؤولیت هستند. روحانیون باید بروند در بلاد و در جاهایی که دوردست است، لازم است که بروند در دهات و قصبات و اعلام کنند مسائلی را که ما میگوییم. در جاهای دورافتاده ممکن است که یک اغفالهایی باشد، یک تبلیغات سوئی باشد. اینها در مراکزِ مثل تهران یا سایر بلاد عظیم نمیتوانند تبلیغات خلاف بکنند، لکن در قرار و قصبات دورافتاده، یک حرفهای غیرظاهر میزنند، غیرصحیح میزنند؛ مثلاً میگویند که اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلام باید از بین بروند! این خلاف اسلام است. اسلام اقلیتهای مذهبی را احترام گذاشته است؛ اسلام اقلیتهای مذهبی را در مملکت ما محترم میشمرد.
و همینطور در اسلام بین شیعه و سنّی ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنّی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. ائمه اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم؛ و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم و کسی که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. و نباید به این حرفها گوش بکنند. برادران سنّی ما نباید به یک تبلیغاتی که از طرف دشمنان اسلام میشود ترتیب اثر بدهند.
ما با آنها برادر هستیم، آنها با ما برادر هستند. این مملکت مال همه ماست، مال همه ما. مال اقلیتهای مذهبی، مال مذهبیون ما، مال برادران اهل سنّت ما. همه ما با هم هستیم. (1)
مسألهی اختلاف بین پیروان دو طایفه و دو مذهب، ریشهاش از صدر اسلام است. در آن وقت خلفای اموی، و خصوصاً عباسی، درصدد بودند که اختلاف ایجاد کنند. مجالس درست میکردند و [به اختلاف] دامن میزنند. این اختلاف کمکم اسباب این شد که در بین عوامِ از اهل سنّت و عوامِ از اهل شیعه این تنافس پیدا شد؛ وگرنه نه عوام اهل سنّت به سنّت رسولالله عمل کرده و میکنند و نه عوام اهل شیعه پیروی از ائمه اطهار کردهاند. ائمه اطهار ما کوشش کردند تا اینها را داخل در آن جمعیّت کنند، با آنها نماز بخوانند، به تشییع جنازههای آنها بروند. زمان کمکم آمد به این طرف، و قدرتمندان این کار را کردند برای اینکه این دو طایفه با هم سرگرم باشند، و خودشان هر کاری میخواهند بکنند. (2)
ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود که ما در اساس اسلام [اختلاف کنیم]. اسلام بالاتر از این معانی است که ما به واسطهی اختلاف مسلکی از اسلام مثلاً چه بکنیم. ما که میبینیم الآن اسلام در معرض خطر است، بر همه ما لازم است که دست به هم بدهیم و از آن اشتباهاتی که در سابق بوده دست برداریم.
دستهایی را که مثل سابق [میخواهند] ما را از هم جدا کنند قطع کنیم و من امیدوارم که به کوشش شما دانشمندان آنجا و ما طلبههای اینجا بتوانیم این جدایی را برداریم. چنانچه اختلافاتی هم در بین خود ما هست: اختلاف بین اخباری و مجتهدین، این یک باب بود؛ بین صوفیه و متشرّعه هم یک باب بود؛ و اخیراً بین احزاب - بَعضُها مَعَ بَعض؛ [یا] بین دانشگاهی و روحانی. و آنها به اختلافات دامن میزنند تا ما را با خودمان مشغول کنند و همه حیثیّت ما را ببرند؛ هم مادیّات ما را چپاول کنند، هم معنویّات ما را از بین ببرند. ولی الآن ملّت ما بیدار شده است، هم در طرفهای شما بحمدالله به برکت وجود شما، و هم در اینجا به برکت روحانیون اینجا. (3)البته ما تاکنون نتوانستیم جمهوری اسلام به آن محتوایی که باید داشته باشد متحقق کنیم. ما در بین راه الآن هستیم ما الآن آن قدری که کردیم، ملّت ما انجام داده است، این است که دست این جنایتکارها را تا یک حدودی قطع کرده است و البته ریشههایی هم از آنها هست الآن.
و همین ریشهها هستند که در بین آقایان اعراب میروند به آنها تزریق میکنند که اینها میخواهند بین عرب و عجم فرق بگذارند. در بین شما میآیند میگویند بین برادرهای سنی و شیعه میخواهند فرق بگذارند. در هر جا یک چیزی، نغمهای میکنند.
در کارخانهها میروند یک طور دیگری آنها را از کار بازمیدارند. پیش کشاورزها میروند، آنها را به طور دیگری اخلال میکنند پیش آنها. الآن از ریشههای آنها یک اشخاصی متفرق هست در همه جای ایران و البته از خارج هم الهام میگیرند اینها و مشغول فساد هستند. (4)الآن یک مملکتی است که دست اجانب از آن کوتاه شده، و این جنایتکارهای داخلی هم یا فرار کردند، یا در زوایا هستند. البته آنها به این زودی نمیتوانند، خارجیها، آنهایی که منافع ما را میبردند، به این زودی نمیتوانند که دست بردارند و ما هم به آنها مجال نخواهیم داد انشاءالله.
آن چیزی که من تأکید کردم یکی همین معنا بود که گمان نکنند برادرهای سُنّی ما که در اسلام این معنا مطرح باشد که فرقی مابین شما و ما باشد.
همانطور که چهار مذهبی که در اهل تسنُّن هست، چه طور آن مذهب با آن مذهب دوتسات، لکن برادرند همه، دشمن نیستند، این هم یک مذهب خامسی است که دشمنی در کار نیست، همه برادر؛ همه مسلمان؛ همه اهل قرآن؛ همه تابع رسول اکرم. بنابراین، این معانی را اگر چنانچه کسی در آن جاها القا بکند، جزء ریشههای فاسد رژیم سابق [است] که یک خردهشان ماندهاند. (5)این معنا را باز میخواهم که این جدایی مابین مذهب، یک اساسی است که ما را به نیستی دارد میکشد.
اینها باید همه با هم متحد باشند، تا اینکه اساس اسلام را ما بتوانیم در همه جا پیاده بکنیم. و در آنجا هم که این دو مذهب هست، مذهب اهل سنّت هست و مذهب شیعه هست؛ کوشش کنید که با هر دو به طور برادری رفتار کنید، و سفارش کنید که آنها همه با هم به طور برادری رفتار کنند، چنانچه ما الآن در ایران کوشش داریم که برادرهای اهل سنّت خودمان را با خودمان متّحد کنیم و با هم باشیم و بر مشکلات انشاءالله غلبه کنیم. (6)
یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دستهای از مسلمانان سنّی، یک دسته حنفی و یک دستهای حنبلی و دستهای اخباری هستند؛ اصلاً طرح این معنا، از اوّل درست نبود. در یک جامعهای که همه میخواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید حنفی؛ یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دسته دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنّی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فِرق، آنها میخواهند نه این باشد نه آن را، راه را اینطور میدانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند.ما باید توجّه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم، و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم. (7)
این یک نقشهای بود و شماها باید در آنجا کوشش کنید که این نقشه را خنثی کنید. بخواهید همانطوری که ایران توانست این کار را انجام بدهد، شما هم این کار را انجام بدهید که بین دانشگاه و روحانیت را صلح بدهید؛ این جدایی که بین اینهاست کمک میکند به آن خارجیها و مستعمرین. یک جهت دیگر هم، که باز همین هم نقشهای بود، اینکه بین مسلمین جدایی بیندازند، مسلمین را چند طایفه کنند - خصوصاً بین شیعه و سنّی - یک فاصله زیادی ایجاد کنند. آنها غرضشان این نبود که شیعه بزرگ بشود، یا سنّی ضعیف بشود. غرضشان این بود که هر دو ضعیف بشوند. بنا شد که این گروههای عظیمی که هستند، یا سنّی یا شیعه، در پاکستان و در ایران و دیگر جاها - اقلیتهای کمی هم هستند، [اما] مهم اینها هستند - بنا شد که بین اینها چنان جدایی بیندازند و فاصله ایجاد کنند که اذهانشان از مسائل دیگر بکلی منحرف بشود؛
همه اذهان بیاید سراغ اینکه خودشان با هم دعوی کنند. این هم یکی از نقشههایی بوده است که از قدیمالایام اینها، شیاطین، درست کردهاند؛ و از احساسات اسلامی اینها استفاده کردند؛ از احساسات مذهبی استفاده کردند. نه اینکه آنها میخواهند مذهب شیعه در پاکستان و در ایران باشد و نمیخواهند مذهب سنّی باشد؛ هیچ کدام را نمیخواهند باشد. اینها میخواهند اسلام نباشد. برای اینکه از اسلام خوف دارند. (8)
همانطوری که اهل سنّت چهار مذهب دارند که در کنار هماند، مذاهب نمیریزند به جان هم، به حسب ظاهر، ما هم که مذهب پنجمیهستیم که مینشینیم با هم، ما برای خودمان فرایضمان را انجام بدهیم، لکن همهمان با هم بر ضد کسانی که بر ضد اسلام هستند.
خوب، ما مسائل مشترک زیاد داریم، ما در اصول مذاهبمان، اصول دینمان، همه با هم مشترکیم. قرآن قرآن همه است؛ اسلام اسلام همه است؛ پیغمبر پیغمبر همه است. اینها مشترکات ما است. در این مشترکات ما باهم باشیم؛ و در مختصات هر کدام برای خودمان عملی داریم و برای خودمان آدابی داریم.
این دعوا لازم ندارد؛ این که دعوا میشود دعوایی است که آنها ایجاد میکنند در بین ما. (9)از ملیگرایی خطرناکتر و غمانگیزتر، ایجاد خلاف بین اهل سنّت و جماعت با شیعیان است و القای تبلیغات فتنهانگیز و دشمنیساز بین برادران اسلامی و ایمانی است. و بحمدالله تعالی در انقلاب اسلامی ایران هیچ اختلافی بین این دو طایفه وجود ندارد و همه با دوستی و اخوت در کنار هم زندگی میکنند.
و اهل سنّت که در ایران جمعیتش بیشمارند و در اطراف و اکناف کشور زیست میکنند و دارای علما و مشایخ بسیار هستند، با ما برادر و ما با آنها برادر و برابریم. و آنان با نغمههای نفاقافکنانهای که بعضی جنایتکاران و وابستگان به صهیونیسم و امریکا، ساز نمودهاند مخالفند و برادران اهل سنّت در کشورهای اسلامی بدانند که این عمال وابسته به قدرتهای شیطانی بزرگ، خیرخواه مسلمین و اسلام نیستند و لازم است مسلمانان از آنها تبرّی کنند و به تبلیغات نفاقافکنانه آنان گوش فراندهند. من دست برادری به تمام مسلمانان متعهد جهان میدهم و از آنان میخواهم که به شیعیان با چشم برادری عزیز نگاه کنند؛ و با این عملشان همانند همیشه نقشههای شوم اجانب را خنثی کنند. (10)راهبردهای تصریحی:
1- شیعه و سنّی با هم برادرند و بایستی وحدت داشته باشند.2- دشمنان اسلام همواره بیشترین استفاده را از تفرقه میان مسلمانان بردهاند.
3- دشمنان هم با شیعه دشمناند و هم با سنّی، طرفداری آنها از هر یک از این مذاهب برای ایجاد تفرقه است.
4- مشترکات شیعه و سنّی بسیار زیاد است که بایستی اساس وحدت و برادری آنها قرار بگیرد.
5- اهل بیت (ع) بر وحدت مسلمین و حضور شیعیان در اجتماعات اهل سنّت تأکید داشتند.
نکته استنباطی:
1- نقاط اختلاف شیعه و سنّی خیلی کم و نقاط اشتراکشان خیلی زیاد است، در حالی که هجمه و تبلیغ دشمن در زمینهی نقاط اختلاف بسیار زیاد و همراه با بزرگنمایی است اما نقاط اشتراک را اصلاً متذکّر نمیشوند!پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج6، صص 83 و 84.
2. صحیفه امام (ره)، ج6، ص 94.
3. صحیفه امام (ره)، ج6، 95.
4. صحیفه امام (ره)، ج8، ص 131.
5. صحیفه امام (ره)، ج9، ص 359.
6. صحیفه امام (ره)، ج10، ص 488.
7. صحیفه امام (ره)، ج13، ص 54.
8. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 507.
9. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 508.
10. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 209 و 210.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (12)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}